‌ماجرای عجیب و غریب سرقت یک اتوبوس شهری | سارق: پول نداشتم بلیت سفر بخرم، اتوبوس را سرقت کردم و زدم به جاده

چند روز قبل مرد میانسالی در تماس با پلیس از سرقت اتوبوسش خبر داد و گفت: راننده بی‌آرتی خط راه‌آهن به تجریش هستم. لحظاتی قبل، پس از آنکه مسافرانم را در پایانه پیاده کردم و شیفتم را تحویل دادم راهی خانه شدم.
‌ماجرای عجیب و غریب سرقت یک اتوبوس شهری | سارق: پول نداشتم بلیت سفر بخرم، اتوبوس را سرقت کردم و زدم به جاده
کد خبر : ۶۶۰۱۳

چند شب قبل، راننده اتوبوسی که در خط راه‌آهن به تجریش کار می‌کرد، پس از آنکه مسافران را در پایانه پیاده کرد و شیفتش را تحویل داد؛ راننده به سمت یک دکه روزنامه فروشی رفت تا برای رفع تشنگی، آبمیوه بخرد. او اتوبوس را متوقف کرد و پیاده شد. به گمان اینکه خریدش خیلی طول نمی‌کشد، اتوبوس را روشن گذاشت و به سمت دکه رفت؛ غافل از اینکه سارقی فرصت‌طلب پشت فرمان اتوبوس نشسته و در یکی از عجیب‌ترین سرقت‌ها، اتوبوس بی‌آر‌تی را سرقت می‌کند. راننده اتوبوس بی‌آرتی وقتی برگشت و با سرقت مواجه شد، دو‌دستی بر سرش کوبید و فورا خودش را به نزدیک‌ترین کلانتری رساند تا شکایت کند. او وقتی مقابل افسر پلیس قرار گرفت، برای وی توضیح داد که سارق فرصت‌طلب ظرف چند ثانیه، اتوبوس را به سرقت برده است. با این شکایت بود که پرونده‌ای در دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد و گروهی از کارآگاهان جست و جوی خود را برای دستگیری سارق اتوبوس شروع کردند.

چند روز قبل مرد میانسالی در تماس با پلیس از سرقت اتوبوسش خبر داد. او گفت: راننده بی‌آرتی خط راه‌آهن به تجریش هستم. لحظاتی قبل، پس از آنکه مسافرانم را در پایانه پیاده کردم و شیفتم را تحویل دادم راهی خانه شدم. بین راه تشنه‌ام شد و برای خرید آبمیوه اتوبوس را کنار خیابان نگه داشتم از آنجا که خرید آبمیوه زمان زیادی نمی‌برد، سوئیچ را روی ماشین گذاشتم، اما زمانی که برگشتم از اتوبوسم خبری نبود.

 به‌دنبال شکایت راننده اتوبوس بی‌آرتی، بلافاصله مأموران پلیس پایتخت وارد عمل شدند. در بررسی‌های اولیه مأموران به بررسی سیستم ردیاب اتوبوس پرداختند و موقعیت مکانی نشان می‌داد جاده خراسان بود.

در حالی که تحقیقات برای یافتن اتوبوس ادامه داشت همزمان خبر یک تصادف زنجیره‌ای در بزرگراه امام رضا (ع) به پلیس گزارش شد. در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد راننده یک اتوبوس بی‌آرتی هنگام حرکت در بزرگراه امام رضا (ع) با چند خودروی عبوری تصادف کرده است.

مأموران پلیس بلافاصله وارد عمل شده و راننده اتوبوس را بازداشت کردند. راننده ۳۰ ساله بی‌آرتی در تحقیقات گفت: ساکن تهران هستم، از آنجایی که پاهایم دچار سوختگی شده و از یک پزشک در مشهد نوبت معاینه گرفته‌ام، تصمیم داشتم با اتوبوسم به مشهد بروم، اما، چون پاهایم سوخته است به خاطر همین قادر به رانندگی نبودم و تصادف کردم.

زمانی که مأموران از راننده اتوبوس درخواست مدارک کردند، او مدعی شد که مدارکی به همراه ندارد. رفتار عجیب مرد جوان، نداشتن مدارک و تناقض گویی‌هایش شک مأموران را بیشتر کرد و در استعلام شماره پلاک اتوبوس بی‌آرتی مشخص شد ساعاتی قبل سرقت آن به پلیس اعلام و در سامانه ثبت شده است.

با برملا شدن ماجرای سرقت اتوبوس بی‌آرتی، مرد جوان به سرقت خودرو اعتراف کرد. به دستور بازپرس کوشکی از شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت، متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

 

*چرا اتوبوس سرقت کردی؟

بدبیاری پشت بدبیاری. اوایل پیک موتوری بودم، اما با جا به جا کردن مسافر و بار آن هم با موتور پولی برایم نمی‌ماند. از طرفی به فکر این بودم یک گوشی تلفن هوشمند مدل بالا خریداری کنم. اما چون توانایی خرید آن را نداشتم وسوسه شدم و گوشی تلفن همراه دوستم را سرقت کردم. در همان اولین سرقت، ماجرا لو رفت و دستگیر شدم.

۵ ماه حبس برای سرقت گوشی تلفن همراه برایم بریدند. در زندان شنیده بودم کسانی که آشپزخانه- تولید شیشه- دارند، وضع مالی‌شان خیلی خوب است و می‌توانند کلی پول به جیب بزنند. از هم‌سلولی‌هایم طریقه درست کردن شیشه را یاد گرفته بودم و زمانی که آزاد شدم، برای خودم آشپزخانه زدم تا با فروش شیشه‌های تولیدی؛ خودم را از وضعیتی که داشتم بیرون بکشم. اما موقع ترکیب مواد شیمیایی فعل و انفعالاتی رخ داد و باعث شد مواد روی پاهایم بریزد و دچار سوختگی شدید شوم. هزینه درمانم زیاد بود و با پیک موتوری نمی‌توانستم این هزینه را پرداخت کنم. هر ویزیتی که برای پاهایم می‌رفتم کلی پول باید پرداخت می‌کردم. از طرفی با پا‌های سوخته که نمی‌شد سوار موتور شد و مسافرکشی کرد. دنبال درمانم بودم که متوجه شدم پزشکی در مشهد، فوق تخصص سوختگی است و با هزینه‌های پایین بیماران را درمان می‌کند.

*یعنی برای سفر به مشهد اتوبوس سرقت کردی؟

بله، تلفنی وقت گرفتم و ۳۶۵ هزار تومان هم پول بلیت اتوبوس دادم و می‌خواستم با اتوبوس به مشهد بروم، اما اینجا هم بدشانسی دست از سرم برنداشت و خوابم برد و از اتوبوس جا ماندم. دیگر پول زیادی برای خرید بلیت نداشتم؛ بنابراین تصمیم گرفتم خودرویی سرقت کنم تا با آن به مشهد بروم.

در حال پرسه زدن در خیابان بودم که چشمم به اتوبوسی افتاد که سوئیچ روی آن بود، فوراً پشت فرمان اتوبوس نشستم و به سمت مشهد راهی شدم. اما به خاطر سوختگی پاهایم، نمی‌توانستم اتوبوس را خوب کنترل کنم و باعث تصادف با خودرو‌های دیگر شدم. تصمیمم این بود که پس از رسیدن به مشهد، اتوبوس را بفروشم و هزینه درمانم را بدهم.

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان را با نصب اپیلکیشن خبرخوان گردون به سهولت دنبال کنید.
مجله زندگی
ارسال نظر